امروز لی‌لی چی می‌خونه؟

  امین الله نه تار می زد، نه سه تار و نه حتی قیچک، اما ناخن انگشت های اشاره و کوچک ... ادامه مطلب

  این روزنگاریها را در کشوی میز آبی رنگ خانه ام در نوفل لوشاتو بازیافتم. هیچ یادم نیست چه وقت اینها را ... ادامه مطلب

  داستان ها گونه های فراوان دارند. زندگی بعضی از آنها با نقل کردنشان آغاز می شود، ماده سازندشان زبان ... ادامه مطلب

سنگین ترین کیفری که خدایان یونانی توانستند برای سیزیف عاصی در نظر بگیرند، بی هودگی بود: تکرار ابدی کاری اجباری ... ادامه مطلب

عنوان: زن، غذا، خدا نویسنده: جنین راس مترجم: آراز ایلخچویی ناشر: آموت سال نشر: چاپ اول، 1390 شمارگان: 1650 نسخه صفحه: 232 ص. موضوع: پرخوری بیمارگونه- جنبه ... ادامه مطلب

      راستی؟ کجا کار می کنید؟ توی مطب یک دکتر. شما دکترید؟ نه دکتر نیستم. برای یک دکتر کار می کنم. به عنوان مترجم. دکتر ... ادامه مطلب

  از ما به مهربانی یاد آرید ... از ما چنان که باید و شایدکاری نرفته است اینک که پای رفتنمان نیستبی تاب و ... ادامه مطلب

  یک بعدازظهر است ولی انگار نه انگار. خانه تاریک تر از همیشه در این ساعت روز است. با این که ... ادامه مطلب